ممکن است شما همه افراد چاق را شبیه هم ببینید، ولی اشتباه میکنید چون افراد چاق از نظر فیزیولوژیکی تفاوتهای زیادی با هم دارند. مطالعات انجام شده بر روی چگونگی گسترش چاقی در انسانها نشان داده است که دو نوع اصلی چاقی وجود دارد، چاقی زود هنگام، چاقی دیرهنگام.
چاقی زودهنگام:
این نوع چاقی با مقادیر غیرطبیعی سلولهای چربی مشخص میشود که در دوران کودکی و هنگامی که هنوز سلولها دربافت چربی در حال تقسیم بوده اند، تشکیل شده اند. چاقی زودهنگام در بیشتر موارد با زیاد شدن نسوج بدون چربی نیز همراه است، زیرا نوع تغذیه وعوامل ارثی وهورمونی که سبب افزایش تکثیر سلولهای چربی میشوند؛ قادرند رشد استخوانها و ماهیچهها را نیز زیادتر کنند.
چاقی دیر هنگام:
این نوع چاقی، درست عکس چاقی زودهنگام، با تولید و توسعه تعداد سلولهای چربی مشخص میشود.
گاهی میتوان بین چاقی دوران بلوغ و چاقی که از کودکان آغاز شده است، تفاوت قایل شد. از ویژگیهای این چاقی ذخیره سازی دورهای و زیاد چربی است که در تنه بدن بیشتر از بازوها و پاهاست.
کسانی که در سالهای نخستین بلوغ چاق میشوند، معمولاً در کنترل وزن بدنشان، با یک روش طولانی مدت و قابل قبول موفق ترند.
نظرات گوناگونی در باره علل چاقی ذکر شده است و ساده ترین علت شاید این باشد که در بیشتر موارد چاقی حاصل همراهی دو عامل زیاد خوردن و بی تحرکی است. علل بی شمار دیگری نیز برای چاقی وجود دارند.برخی پزشکان، آنتروپولوژیستها و روان شناسان معتقدند که تمایل به سوی چاقی یا لاغری به ساختار بدن بستگی دارد.
ساختار بدنی
دکتر شلدون (پزشک آنتروپولوژیست آمریکایی) و همکارانش حالتها و ویژگیهای فیزیکی بدن را بر اساس مشاهدات، به سه دسته اکتومورف، مزومورف و اندومورف تقسیم کرده اند.
اکتومورف
در این حالت فرد بلند و ظریف و قلمی است و بازوها و پاهای بلندی دارد. تنه کمی با بقیه بدن فرق میکند. این افراد را میتوان درون گرانامید. چنین افرادی به تنهایی و با کمترین نظارت به خوبی کار میکنند. بیشتر مردم، اکتومورفها را افرادی جاه طلب، با پشتکار، خوددار و نسبتاً هیجان زده میدانند چنین افرادی طول عمر بیشتر دارند. جدولهایی که وزنهای مناسب در سنین مختلف را تعیین میکنند، بیشتر بر اساس ویژگیهای افراد اکتومورف تهیه شده اند.
مزومورف
در گذشته چنین گمان میشد که این فیزیک بدنی مخصوص مردان است.
گرچه برخی زنان نیز ممکن است چنین اندامی داشته باشند، اما تعداد آنها در مقایسه با مردان کمتر است. این فیزیک با ویژگیهایی مانند ساختار بدنی با تناسب خوب بین بازوها، پاها و تنه مشخص میشود. معمولاً قفسه سینه از شکم پهنتر است. مزومورفها به ندرت خیلی برون گرا یا خیلی درون گرا هستند. اما در عوض پر انرژی اند و حضور خوبی در تیمهای ورزشی مثل فوتبال دارند. عمر مزومورفها به درازای عمر اکتومورفها نیست. در جوامع آرام، کم هیجان و کم تنش برای مزومورف ها، در صورتی که برنامه منطمی برای فعالیتهای سنگین داشته باشند، امکان عمر بیشتر وجود دارد.
مطالعه بر روی باربران بنادر نشان داده است، کسانی که بارهای سنگینتری حمل میکنند، در مقایسه با آنهایی که بارهای سبکتری بر میدارند، 2/1 آنها مرگهای طبیعی و 3/1 آنها مرگ ناگهانی داشته اند.
اندومورف
اندومورفها معمولاً شکمی بزرگ، تنهای دراز و پاها و دستهایی کوتاه دارند و از نظر شخصیتی برون گرا هستند. بر عکس افراد درون گرا، برون گراها احساسات درونیشان را در حضور عواملی مانند غذای خوب، ارتباط با دیگران و محیط راحت بروز میدهند. دیگران معمولاً آنها را افرادی با سرشت نیک، با محبت، دوست داشتنی، پرحرف وتنبل میشناسند. گاهی برون گرایی تنها کارکردن را مشکل میکند. بسیاری از اندومورفها چاق به نظر میرسند.
تفاوتهای موجود در مصرف انرژی مواد غذایی
این مسأله به اثبات رسیده است که تولید انرژی توسط بدن پس از مصرف هر وعده غذا تشدید میشود، معمولاً بیشتر این انرژی به صورت گرما از بدن خارج میشود، به همین سبب، اثر حاصل از خوردن غذا، اثر انرژی زایی (ترموژنیک) یا اثر دینامیکی ویژه غذا (SDA) نامیده میشود.
میزان انرژی گرمایی تولید شده اضافی پس از صرف غذا، در افراد مختلف به صورت چشمگیری متفاوت است و به شرایط زیر بستگی دارد:
درجه لاغری یا چاقی
بیشتر بیماران چاق سرعت متابولیک (سوخت و ساز) کمتری در مقایسه با بیماران لاغر دارند و در آزمونهای غذایی، افزایشی در میزان تولید گرما از خود نشان نمیدهند. بنابراین، تفاوت عمدهای در کارایی افراد در استفاده از انرژی غذا وجود دارد. احتمالاً افراد چاق این توانایی را دارند که وزن بدنشان را به هنگام کاهش میزان کالری حفظ کنند.
میزان فعالیتهای بدنی
کسانی که پیش و بعد از صرف یک صبحانه پرکالری ورزش میکنند، دوبرابر کسانی که ورزش نمیکنند، پس از صرف غذا گرما از دست میدهند. بنابراین ورزش کردن پیش و بعد از غذا ممکن است منجر به مصرف مقدار بیشتری کالری در مقایسه با زمانهای دیگر شود.
تطابق با متابولیسم پایه:
کسانی که برای کم کردن وزنشان به مدت طولانی رژیمهای غذایی گوناگون داشته اند، کم کردن وزن را بسیار مشکل یافته اند. این افراد حتی با یک رژیم کم کالری (مثلاً 1350 کیلوکالری نیز قادر به کاهش وزن نیستند، زیرا متابولیسم پایه و مصرف کل انرژی آنها از حد طبیعی کمتر است. کمتر بودن متابولیسم پایه پایینتر از میزان طبیعی، نشانه نوعی تطابق بدن با کاهش دراز مدت کالری رژیم غذایی است.
متابولیسم سلولی
چاقی همیشه به سبب شکم پرستی و تنبلی نیست. بسیاری از افراد چاق بیتشر از افراد لاغر غذا نمیخورند. در مورد تنبلی نیز باید گفت که فعالیت بالایی تنها 40 درصد انرژی دریافتی بزرگسالان را به خود اختصاص میدهد. پس چرا برخی با وجود استفاده از رژیمهایی که به دیگران اجازه لاغر شدن میدهد،
اضافه وزن پیدا میکنند، درصورتی که حتی از نظر میزان فعالیت بدنی نیز با آنها مشابهند؟ آیا به این سبب نیست که در افراد چاق موتور متابولیکی همواره در سطح پایینتری از مصرف انرژی قرار دارد؟ این امر در افراد لاغر این گونه نیست. کسانی که استعداد چاقی دارند نقصی در سازوکار ویژه سلولی آنها وجود دارد، در حالی که در دیگران این ساز و کار به صورت خودکار برای سوزاندن کالری اضافه فعال میشود.
به هنگام پرخوری بیشتر مردم به تناسب مقدار غذای اضافهای که میخورند، افزایش وزن پیدا نمیکنند. آنها انرژی اضافی را با تولید گرما کنترل میکنند. اثر انرژیزایی تحریک شده توسط رژیم غذایی در کاهش چاقی افراد چاق موثر است. ممکن است کاهش اثر انرژی زایی به سبب نقص متابولیکی در چربی قهوهای باشد. (چربی قهوهای یک نوع بافت چربی است که با تولید گرما در افراد جوان همراه است) در افراد جوان این بافت در قفسه سینه و قسمت بالایی پشت و در افراد مسن در نزدیک کلیهها دیده میشود. از این رو به آن چربی قهوهای میگویند که در آن مقدار بیشتری مولکولهای سیتوکروم حاوی آهن، در مقایسه با چربی سفید، وجود دارد. سیتوکرومها اجزای غشای میتوکندری هستند. به نظر میرسد که در بسیاری از افراد چاق، کاهش ظرفیتی در مورد اثر گرمازایی حاصل از چربی رژیم غذایی به وجود میآید، که با چربی قهوهای ارتباط دارد. البته همه چاقها از مشکل متابولیکی رنج نمیبرند، بلکه بسیاری از آنها به سبب پرخوری چاق میشوند. به سبب احتمال وجود مشکل متابولیکی متخصصان تغذیه نباید به سرعت بیمار خود را به نداشتن اراده کافی متهم کنند.
ناهنجاریهای هورمونی در چاقی
مشخص شده است که مواردی مانند ترشح غدد درون ریز میتواند تحت تأثیر عواملی مانند آب و هوا، رژیم غذایی، عواطف و مقدار چربی بدن قرار گیرد. مثلاً چاق شدن اغلب نتیجه افزایش ترشح انسولین از غده پانکراس، هورمونهای استروئیدی از کورتکس آدرنال و یا کاهش مقدار ترشح هورمون رشد هیپوفیز است. البته این امر بدین معنا نیست که وجود این ناهنجاریها به سبب چاقی است، اما دیده شده است که با برگشتن بدن به وزن طبیعی این ناهنجاریها نیز ناپدید شده اند. با این حال، زمانی که ترشح هورمونها غیرطبیعی است، کم کردن وزن سختتر میشود.
عوامل بیرونی که سبب چاقی میشوند.
1- قرصهای ضد بارداری: ممکن است این داروها سبب تحریک و برهم زدن تعادل میزان انسولین خون شوند که این امر سبب آغاز و پیشرفت چاقی میشود.
2- آب و هوا: مردم نواحی گرمسیر حدود 10 درصد انرژی متابولیکی پایه (B.M.R) کمتری در مقایسه با کسانی که در نواحی سردسیر زندگی میکنند دارند، زیرا در آب و هوای سرد، فرد انرژی بیشتری برای حفظ دمای بدن خود صرف میکند. بنابراین، رژیم غذایی باید با توجه به این مسأله تنظیم شود.
3- عوامل فرهنگی: در برخی مناطق از دیر باز تاکنون، چاقی امری مطلوب بوده است. مثلاً در برخی نقاط آفریقا زنان برای ازدواج خود را چاق میکنند و جایگاه یک مرد در جامعه براساس وزن کل زنان تعیین میشود.
4- شرایطی مانند بو و ظاهر غذا، شب نشینیها و مهمانی ها، تماشای فیلم و تلویزیون. بنابراین، احتمال دارد مردم در این شرایط بیشتر بخورند و چاق شوند.
5- هیجانهای عاطفی: ممکن است که در برخی افراد، چاقی و پرخوری به سبب ضربات و هیجانهای عاطفی سخت و مزمن باشد.
6- کربوهیدرات اضافه در رژیم غذایی: مصرف بیش از اندازه کربوهیدراتهای زود هضم و خالص مانند شکر و آرد سفید میتواند یکی از عوامل اصلی چاقی باشد.
7- چربی اضافه در رژیم غذایی: حجم کم و کالری زایی فراوان چربی میتواند باعث شود که فرد پیش از احساس سیری مقدار فراوانی چربی مصرف کند.
8- پروتئین اضافه در رژیم غذایی: مصرف پروتئین زیاد در کودکان در حال رشد سبب تحریک و ترشح بیش از اندازه هورمون رشد میشود که یکی از علل ایجاد چاقی در آنها است.
9- خستگی: ممکن است خوردن به هنگام خستگی زیاد به یک عادت تغذیهای منجر شود که فرد حتی در هنگامی که خستگیاش به علت کمبود غذا یا کاهش قند خون نیست، به خوردن روی آورد.
10- ورزش نکردن: نداشتن فعالیت بدنی معمولاً با کاهش مصرف انرژی و افزایش وزن همراه است.
11- کمبود فیبر غذایی: به نظر میرسد که وجود حداقل حجم برای رژیم غذایی ضروری است، زیرا در صورت انبساط روده کوچک احساس سیری در فرد ایجاد میشود.
12- الگوی غذایی: خوردن 2 یا 3 وعده غذای زیاد، در روز بیشتر از خوردن 5 یا 6 وعده غذای سبک سبب چاقی میشود، حتی زمانی که انرژی مصرفی کلی یکسان باشد.
13- کمبودهای تغذیه ای: ممکن است ناهنجاریهای عصبی و متابولیکی به سبب کمبود ویتامینها و مواد معدنی باشد، پس طبیعی است که کمبود این مواد منجر به تغییراتی در زمینه کنترل اشتها شود.
14- پرخوری در نوزادان و کودکان: بسیاری از نوزادانی که شیر خشک مصرف میکنند، به زور تغذیه میشوند، به ویژه هنگامی که مادران سوراخ پستانک سر شیشه را گشاد میکنند.
15- طعم دهی به غذا: استفاده بیش از حد برخی افزودنیها و طعم دهندهها مانند کچاب، سیر، پیاز، فلفل، خردل، شکر، سبب لذیذ شدن غذا میشود؛ در نتیجه باعث افزایش ترشح شیره گوارشی و پرخوری میگردد.
16- حاملگی: بسیاری از زنان پس از هر بار بارداری افزایش وزن پیدا میکنند.
17- عوامل پیش و پس از تولد: اگر به عامل ژنتیک توجه نکنیم، گرایش یک فرد به چاقی از اواخر دوره جنینی تا پایان سال اول تولدش شکل میگیرد.
18- سریع غذا خوردن: به نظر میآید که سریع غذا خوردن سبب چاقی میشود. شاید به این سبب که موجب تأخیر در عملکرد سازوکار تشخیص سیری میشود و فرد بیش از نیازش غذا میخورد.
19- عادتهای اجتماعی: خوردن، بخش مهمی از مراسم عروسی، عزا، همایشها و … است ممکن است غذا خوردن در چنین مراسمی که به نظر میآید چندان چیز مهمی نباشد، کنترل دوباره برنامه غذایی را برای برخی مشکل کند.
20- نوع غذا: پرخوری، بیشتر موقعی عارض میشود که شکل غذا خوب، کالری غذا زیاد و فیبر کمی داشته باشند و نیاز چندانی به جویدن نداشته باشد. در پایان باید گفت که امروزه چاقی معضلی اجتماعی است و عواملی مانند محیط و وراثت در پیدایش آن موثرند. به نظر میرسد که محیط نقش فعالتری دارد، زیرا با تغییرات روزافزون جوامع، ساختار طبیعی بدن انسان قادر به تطبیق با محیط جدید نیست. بنابراین، با افزایش فعالیتهای بدنی و کاهش میزان کالری مصرفی میتوان تا حدود زیادی این مشکل را برطرف کرد.